سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 64603
تعداد کل یاد داشت ها : 26
آخرین بازدید : 103/1/9    ساعت : 4:35 ع
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
امکانات دیگر
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
ابر برچسب ها
شهدای گمنام کرمانشاه ، عملیات عاشورا ، کرمانشاه ، شهدای کرمانشاه ، میمک ، ناگفته های میمک ، وداع نیروها ، شهدای گمنام پارک کوهستان ، کسی که امام بر مجروحیتش گریست ، گیلانغرب ، محاصره رزمندگان در میمک ، میدان امام حسین ، عملیات میمک ، عملیات نصر7 ، عمیلیات های غرب کشور ، فرمانده جبههای غرب کشور ، شهدای مظلوم غرب کشور ، شهدای نصر7 ، شهید حاجی بابا ، شهید رزلانسری ، شهید کلوشادی ، شهید گمنام پارک کوهستان ، شهید گمنام طاقبستان ، شهید یزدانپناه ، صیاد شیرازی در غرب ، ضربت ذوالفقار ، طاقبستان ، عملیات بازی دراز ، آتش و فقط آتش ، آزادگان ، آوزین ، ارتفاعات سردشت و دوپازا ، اسرا و جانبازان ، اولین پیروزی رزمندگان در جنگ ، ایران و عراق ، بلفت سردشت ، پادگان ابوذر ، پارک کوهستان ، تلخ و شیرین میمک ، تنگه حاجیان ، تیپ نبی اکرم کرمانشاه ، تیپنبی اکرم کرمانشاه در نصر7 ، جلیل موتور ساز ، خاطراتی از عملیات میمک ، رزمنده دوران جنگ ، سالروز ورود آزادگاه به میهن ، سردار طالبی ، سردشت ، سکوت همرزم شهید چمران ، شهدای بازی دراز ،

 

به بهانه نزدیکی به شهادت امام صادق علیه السلام)

عنسفیانالثوریقال: لقیتالصّادقبنالصّادقمحمّدعلیهماالسّلامفقلتله: یابنرسولاللّهأوصنی،فقاللی: یاسفیان،لامروّةلکذوب،ولاأخلملول،ولاراحةلحسود،ولاسؤدد لسیّئالخلق،فقلت: یابنرسولاللّه،زدنیفقاللی: یاسفیان،ثقباللّهتکنمؤمنا،وارضبماقسماللّهلکتکنغنیّا،وأحسنمجاورةمنجاورکتکنمسلما،ولاتصحبالفاجرفیعلّمکمنفجوره،وشاورفیأمرکالّذینیخشوناللّهعزّوجلّ 

سفیان ثورىگوید: به حضرتصادق- علیهالسّلام- عرض کردم: یابن رسول اللّه مرانصیحت کنید،فرمود: سفیان! 

 دروغگوجوانمردى ندارد،

زود رنج رفیق ندارد،

 حسود روىآسایش ندارد،

 بداخلاق مجدوبزرگى ندارد.

گفتم: یاابن رسولاللّه! بازهم بفرمایید. فرمود: سفیان

 به خدااعتمادکن،که ایمان همین است،

به داده‏ىاوراضىباشکهبى‏ نیازىایناست،

 باهمسایه خوش رفتارى کن تامسلمان باشى،

 بابى‏ دین رفاقت نکن که فسق وفجورش رابه تومى ‏آموزد،

 وبامردم خداترس مشورت کن 

منبع:نصایح صفحه  197   






      

 

غسل جمعه

و ورد أن من یواظب على غسل الجمعة، لا یفنى جسده، کرامة من الله تعالى له.

 هر کس که بر غسل جمعه مداومت داشته باشد ، بدنش درون قبر پوسیده نخواهد شد

 [الصحیح من سیره النبی الاعظم جلد 33 صفحه 89] 

داستانک :

 مجروح که شد ، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد ، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی ، جنازه محمد رضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می‌آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده ، سالمِ سالم...

 صدام گفته بود این جنازه اینطور نباید تحویل ایرانی‌ها داده بشه. اونو سه ‌ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند ، اما تفاوتی نکرد. ، رو پیکرش آهک ‌و اسید پاشیدند ولی باز هم بی‌تأثیر بود..

 مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟

 گفت راز سالم موندن جنازه ی شهید محمد رضا شفیعی چند چیزه:

 ـ اهتمام جدی به نماز شب داشت

 ـ دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت

 ـ هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی‌شد

 ـ هر وقت برای امام حسین(علیه السلام)گریه می‌کرد ، اشک‌هایش رو به بدنش می‌مالید

 مادرش هم میگفت: به امام زمان (عجل الله فرجه) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می‌اومد ، رفتن به جمکران را ترک نمی‌کرد   [نقل از کتاب قصه ستاره ها و ساکنان ملک اعظم/ جلد2/ صفحه 76 ]

 حالا پیکر پاک او در گلزار شهدای قم آرام گرفته، روی سنگ قبرش نوشته شده است: «شهید راه اسلام، پاسدار شهید محمدرضا شفیعی فرزند حسین که در سن 19 سالگی در تاریخ 4/10/1365 در خاک عراق در حین اسارت به درجه رفیع شهادت نایل و پس از 16 سال مفقودیت در تاریخ 14/5/1381 پیکر پاکش به خاک سپرده شد. قطعه 7 ردیف 14 شماره 1»

 

گفت و گو با مادر شهید محمد رضا شفیعی[اینجا]






      

... عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ... [بقره 216]

 

 ...چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است...







      

صحنه ای دردناک
(به بهانه 26 مردا د سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن)

کتابهای خوبی در زمینه اسرا نوشته شده ، که بعضی از آنان بسیار شاخص و زیباست که ازجمله ی آنان می توان به 2 کتاب اشاره کرد: 1. کتاب "حکایت زمستان" اثر سعید عاکف و 2. کتاب "پایی که جا ماند"  اثر سید ناصر حسینی پور

در هر 2 کتاب خاطرات عجیبی از دوران اسارت دیده می شود که می توان به عنوان نمونه به یکی از خاطراتی که در کتاب "پایی که جا ماند " اشاره کرد:

تکیه کلامش “کلکم مجوس و الخمینیون اعداء العرب” بود. چند بار با چوب پرچم به سرم کوبید.

از حالاتش پیدا بود تعادل روانی ندارد. از من که دور شد، حدود ده پانزده متر پشت سرم، کنار جنازه یکی از شهدا که وسط جاده بود ایستاد.

جنازه از پشت به زمین افتاده بود. نظامی سیاه سوخته عراقی کنار جنازه اش ایستاد و یک دفعه چوبِ پرچمِ عراق را به پایین جناق سینه ی شهید کوبید، طوری که چوب پرچم درون شکم شهید فرو رفت.

آرزو می کردم بمیرم و زنده نباشم.

(پاورقی: تا زمانی که پدر و مادر شهید در قید حیات هستند نمی توانم نام او را در این کتاب ببرم. با برادرش که صحبت می کردم گفت: مادرم ناراحتی قلبی دارد. تا زنده است اسم برادرم را در کتاب ننویس. امیدوارم مادر این شهید سال ها زنده باشند. ترجیح می دهم سال ها بعد به منظور ثبت جنایات رژیم بعثی عراق در جنگ، نام او را بنویسم.) [صفحه 84]

جهت تمایل به مطالعه 20 داستان کوتاه از آزادگان  اینجا را کلیک نمایید






برچسب ها : آزادگان  , اسرا و جانبازان  , سالروز ورود آزادگاه به میهن  ,